قالب وبلاگ

سفارش تبلیغ
صبا ویژن

http://nooreghadir.ParsiBlog.com
 
لینک دوستان

وقال (امیرالمؤمنین )علیه السلام: لِإِبنه الحسن علیه السلام:

 یَا بُنَیَّ، احْفَظْ عَنِّی أَرْبَعاً وَأَرْبَعاً، لاَ یَضُرَّکَ مَا عَمِلْتَ مَعَهُنَّ: إِنَّ

 أَغْنَی الْغِنَیُ الْعَقْلُ، وَأَکْبَرَ الْفَقْرِ الْحُمْقُ، وَأَوحَشَ الْوَحْشَةِ

 الْعُجْبُ، وَأَکْرَمَ الْحَسَبَ حُسْنُ الْخُلُقِ. یَا بُنَیَّ، إِیَّاکَ وَمُصَادَقَةَ

 الْأَحْمَقِ، فَإِنَّهُ یُریِدُ أَنْ یَنْفَعَکَ فَیَضُرَّکَ. وَإِیَّاکَ وَمُصَادَقَةَ الْبَخِیلِ،

 فَإِنَّهُ یَقْعُدُ عَنْکَ أَحْوَجَ مَا تَکُونُ إِلَیْهِ. وَإِیَّاکَ وَمُصَادَقَةَ الْفَاجِرِ، فَإِنَّهُ

 یَبِیعُکَ بِالتَّافِهِ. وَإِیَّاکَ وَمُصَادَقَةَ الْکَذَّابِ، فَإِنَّهُ کَالسَّرَابِ: یُقَرِّبُ

 عَلَیْکَ الْبَعِیدَ، وَیُبَعِّدُ عَلَیْکَ الْقَرِیبَ.

 (امیرالمؤمنین علیه السلام) به فرزندش امام حسن علیه السلام فرمود: پسرم! چهار چیز از من یادگیر (در خوبیها)، و چهار چیز به خاطر بسپار (هشدارها)، که تا به آنها عمل می کنی زیان نبینی.

 الف: خوبیها

1- همانا ارزشمندترین بی‏ نیازی عقل است

2- و بزرگ‏ترین فقر بی‏خردی است

3- و ترسناک‏ترین تنهایی خودپسندی است

4- و گرامی‏ترین ارزش خانوادگی، اخلاق نیکوست.

 ب: هشدارها

1- پسرم! از دوستی با احمق بپرهیز، چرا که می‏خواهد به تو نفعی رساند اما دچار زیانت می‏کند.

2- از دوستی با بخیل بپرهیز، زیرا آنچه را که سخت به آن نیازی داری از تو دریغ می‏دارد.

3- و از دوستی با بدکار بپرهیز، که با اندک بهایی تو را می‏فروشد.

4- و از دوستی با دروغگو بپرهیز، که او به سراب ماند، دور را به تو نزدیک، و نزدیک را دور می‏نمایاند.

 

حکمت 38 نهج البلاغه ، ترجمه محمد دشتی

امام (علیه السلام) به فرزندش امام حسن (علیه السلام) فرمود: (پسرک من، از من، چهار نصیحت را به یاد داشته باش، و همچنین چهار چیز را که با وجود آنها هر چه را به جای آوری، زیانی به تو نرساند: بالاترین توانگری عقل، و بزرگترین بیچارگی بی‏خردی، و ترسناکترین چیز خودبینی، و گرامی‏ترین بزرگی، خوشخویی است. پسرم، مبادا با احمق دوستی کنی که چون بخواهد به تو نفعی برساند، زیان می‏رساند، و از دوستی با بخیل دوری کن، که او تو را از آنچه بیشتر بدان نیازمندی، باز می‏دارد، و از دوستی بدکار بپرهیز، که تو را به اندک چیزی بفروشد، و از دوستی با کسی که پر دروغگو است دوری کن که او همچون سرابی، دور را نزدیک و نزدیک را دور می‏نمایاند). امام (علیه السلام) فرمود: (اربعا و اربعا) برای این که چهار مورد اول، در یک زمینه یعنی کسب فضایل اخلاقی نفسانی و چهار مورد دوم از سنخ رفتار با مردم است. بعضی گفته‏اند: از آن جهت است که دسته‏ی اول از سنخ اثباتی و دسته‏ی دوم سلبی می‏باشند. اما چهار مورد اول عبارتند: 1- عقل، مقصود امام (علیه السلام) مرتبه‏ی دوم از مراتب عقل نظری موسوم به عقول بالملکه، است که بدان وسیله از علوم بدیهی، حسی و تجربی، قوه‏ای برای نفس حاصل می‏شود، که آنرا به علوم نظری می‏رساند. تا در نتیجه، مراتب عقلی پس از این مرتبه، به دست آید. و امام (علیه السلام) با بیان این که عقل، بالاترین سرمایه و توانگری است، فرزند خود را بدان ترغیب فرموده است توضیح آن که چون به وسیله‏ی عقل، دنیا و آخرت به دست می‏آید، بنابراین، عقل بزرگترین وسیله‏ی توانگری است و بی‏نیازی بدان وسیله حاصل می‏شود. 2- حماقت که عبارت از همان صفت ناپسند کودنی، و جنبه‏ی کمبود عقل مورد ذکر است امام (علیه السلام) با بیان این که آن بزرگترین بیچارگی است فرزند را از آن برحذر داشته است، زیرا وسیله‏ی تهیدستی از کمالات بویژه کمالات نفسانی است که باعث بی‏نیازی تمام عیار است بنابراین بی‏خردی و حماقت بزرگترین بیچارگی است. 3- خودبینی، که عبارت از صفت ناپسند تکبر و نقطه‏ی مقابل تواضع و فروتنی است. امام (علیه السلام) با بیان این که خودبینی ترسناکترین چیز است فرزندش را از آن برحذر داشته است. بدیهی است که آن مهمترین عامل ترس و بیزاری دوستان است، زیرا تواضع شخص فروتن چون باعث نزدیک شدن دیگران و علاقه‏ی شدید آنها به انسان می‏گردد، بنابراین ضد آن (تکبر) باعث نفرین و ترس بیشتر مردم از وی خواهد بود. 4- خوشخویی، امام (علیه السلام) با بیان این که خوشخویی گرامی‏ترین بزرگی و شخصیت است از آن رو که والاترین کمالات جاودانه است، آدمیان را تشویق به خوشخویی فرموده است. این صفات مورد نفرت و یا مورد ترغیب، مقدمات صغرا برای قیاسهای مضمرند. اما چهار مورد دوم: 1- زنهار از دوستی نادان، امام (علیه السلام) از این عمل برحذر داشته است به دلیل پیامدی که نادانی دوست نادان دارد، یعنی نهادن زیان به جای سود- آنجا که به قصد سود رساندن است- چون بین سود و زیان فرقی نمی‏گذارد. 2- زنهار از دوستی با بخیل. امام (علیه السلام) از آن رو که بخل شخص بخیل باعث خودداری او از برآوردن نیاز دوستش می‏گردد، از این عمل برحذر داشته است. کلمه: احوج حال است برای ضمیر در عنک. 3- زنهار از دوستی بدکار، بدکاری صفت ناپسند رها کردن فضیلت عفت و پاکدامنی است. امام (ع به دلیل پیامد آن که بی‏وفایی و فروختن دوست به اندک چیزی است، از دوستی بدکار برحذر داشته است. 4- زنهار از دوستی با کذاب. امام (علیه السلام) با تشبیه آن به سراب از چنین دوستی برحذر داشته است و با این عبارت: یقرب...، به وجه شبه اشاره فرموده است. توضیح مطلب از این قرار است که شخصی که پر دروغگو است، حقیقت آنچه را که به زبان می‏آورد پوشیده می‏دارد و در نتیجه کارهای مشکل و دور را آسان جلوه می‏دهد و دسترسی بدانها را ساده می‏نماید، و کارهای آسان و نزدیک را دور ساخته و مطابق هدفهایی که دارد با سخن دروغش آنها را دور جلوه می‏دهد، با این که در واقع آنطور نیست، مانند سرابی که آب به نظر می‏رسد در صورتی که آب نیست. تمام چهار مورد زنهار که با عبارت: فانه همراهند، مقدمات صغرا برای قیاسات مضمری هستند که کبرای مقدر آنها چنین است: و هر آن کس که اینطور باشد از دوستی و همصحبتی با او باید حذر کرد. توفیق از جانب خداست.

شرح ابن میثم بحرانی


[ شنبه 93/12/2 ] [ 11:27 صبح ] [ ] [ نظرات () ]

این حکایت را مرحوم نورى در خاتمه «مستدرک الوسائل» در فائده سوّم ص 460 آورده و ما ملخّص آن را ذکر کردیم و ظاهراً نورى (ره) از «مجمع التواریخ» حافظ ابرو آورده است چنانکه دکتر خانبابا بیانى از حافظ ابرو در «مجمع التواریخ» (نسخه آقاى ملک جلد سوّم ورق 237) در تعلیقه ص 101 تا ص 104 از ذیل «جامع التواریخ» رشیدى که آن نیز تألیف حافظ ابرو است نقل کرده است. و امّا در خود ذیل «جامع التواریخ» از ص 100 تا ص 103 حافظ ابرو علّت قبول کردن الجایتو مذهب شیعه را به نهایت اختصار آورده است، آنجا که گوید: و در ایّام اعتبار خواجه سعد الدّین آوجى، سیّد تاج الدّین آوجى که محتدش از آوه و مولود به کونه و در نشو و نما به مشهد امیر المؤمنین علىّ بن أبى طالب علیه السَّلام، پیش سلطان اعتبار تمام یافت؛ و سلطان را بر مذهب شیعه تحریص مى‏نمود؛ سلطان به تقلید او مذهب شیعه قبول کرد؛ و به غایتى رسید که مدتى مدید نام شیخین و عثمان در خطبه ترک کردند؛ و بر نام على علیه السَّلام از خلفا اختصار کرد.
و در تاریخ «حَبیبُ السَیِر» در جلد سوّم ص 191 از طبع خیّام سنه 1333 شمسى، غیاث الدّین بن هِمام الّدین حسینى که معروف به خواند امیر است گوید:
سلطان محمّد بن ارغون خان که موسوم بود به الجایتو سلطان در سنّ بیست و سه سالگى بر تخت سلطنت نشست و در تشیید قواعد اسلام و تمهید مبانى ملّت خیر الأنام علیه الصّلاة و السّلام ابواب سعى و اجتهاد گشاده، درهاى ظلم و بیدار بر بست، منصب وزارت را به دستور زمان برادر خود (غازان خان) بر خواجه رشید الدّین فضل الله و خواجه سعد الدّین محمّد مسلّم داشت؛ و لوح ضمیر منیر را به نقوش اخلاص عترت حضرت رسالت علیه السّلام و التحیّة مزیّن ساخته؛ اسامى سامى ائمّه معصومین را بر وجوه سکّه نگاشت؛ و او اوّل پادشاهى است از چنگیز خانیان که به سعادت متابعت مذهب علیّه امامیّه رسید، و نام نامى ائمّه اثنا عشر علیهم السّلام در خطبه و سکّه مندرج گردانید. و در ص 197 گوید: شیخ جمال الدّین مطهّر حلّى با سلطان محمّد خدابنده معاصر بود؛ و آن پادشاه سعادت پناه به ارشاد آن جناب متابعت مذهب علیّه امامیّه نمود. فضائل و کمالات و محاسن ذات و کرایم صفات شیخ جمال الدّین مطهّر بسیار است، و تصنیفات افادات آیاتش در علوم دینیّه و فنون نقلیّه بى‏شمار، و کتاب «نهج الحقّ» که مشتمل است بر ادلّه صحّت ملّت أئمّه اثنا عشر علیهم السّلام و التّحیّة از آن جمله است، و «قواعد» و «شرح تجرید» نیز در سلک مؤلّفات آن فاضل ماجد انتظام دارد، رحمة الله علیه رحمة واسعة انتهى. و مرحوم محمّد تقى مجلسى اوّل در کتاب «روضة المتّقین» که در شرح «من لا یحضره الفقیه» تألیف نموده است در جلد نهم از طبع بنیاد فرهنگ اسلامى کوشانپور در کتاب طلاق در ضمن ادلّه بطلان سه طلاق در مجلس واحد از ص 30 تا ص 33، داستان بحث علّامه حلّى با علماى مذاهب اربعه تسنّن و شیعه شدن سلطان محمّد خدابنده را نقل مى‏کند و ما عین ترجمه عبارات او را در اینجا ذکر مى‏کنیم:


داستان اینکه: او [ سلطان محمد خدا بنده ] بر زنش غضب کرد و به او گفت: أنْتِ طالِقٌ ثلاثاً «تو سه بار رها هستى».
و سپس از این عمل خود پشیمان شد و علما را گرد آورده و فرا خواند، همه علماء گفتند: هیچ چاره‏اى براى بازگشت تو به این زن نیست مگر آنکه محلّل بگیرى!. سلطان به آنها گفت: در مسائل فقهیّه در هر موضوعى و حکمى در نزد شما اقوال و آراء مختلفى هست! آیا شما با یکدیگر در این مسئله اختلاف ندارید؟ گفتند: نه. یکى از وزراى سلطان گفت: عالمى در شهر حلّه هست که قائل به بطلان این گونه طلاق است. سلطان نامه‏اى براى آن عالم نوشت و او را احضار کرد.
و در این حال که به سوى آن عالم رفته بودند، علماء عامّه به سلطان گفتند: این مرد مذهبش باطل است چون رافضى است؛ و رافضیان عقل ندارند؛ و سزاوار نیست که پادشاه در طلب شخص خفیف العقل بفرستد. پادشاه گفت: چاره‏اى نیست از آنکه حضور پیدا کند. چون علّامه حلّى از حلّه بیامد، پادشاه تمام علماء مذاهب اربعه را فرا خواند و در مجلسى گرد آورد. علّامه چون مى‏خواست وارد مجلس گردد، نعلین خود را ...

ادامه مطلب...

[ پنج شنبه 93/5/2 ] [ 3:16 صبح ] [ ] [ نظرات () ]

لعن در قرآن

*  {{  http://valiasr-aj.com/lib/layn/layn2.htm  }}  *

 

لعن در نظر آیة الله بهجت رحمة الله علیه

*  {{  http://www.aparat.com/v/Vfr9Y  }}  *

 

لعن در سایتهای شیعه

1- * {{  http://islamquest.net/fa/archive/question/fa13589  }}  *

 

2- * {{  http://www.valiasr-aj.com/lib/layn/layn6.htm  }}  *

 

3- * {{  http://www.andisheqom.com/Files/faq.php?level=4&id=2291&urlId=736  }}  *

 

4- * {{  http://www.shia-news.com/fa/news/20795/%D9%84%D8%B9%D9%86-%D9%88-%D9%85%D9%84%D8%B9%D9%88%D9%86%DB%8C%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D9%85%D8%AC%DB%8C%D8%AF  }}  *

 

لعن در پارسی بلاگ

*  {{  http://14mah.parsiblog.com/Posts/264  }}  *

 

جاهلانه است کسی توهم کند لعن توهین است و باعث ایجاد اختلاف میشود لعن یک عمل عبادی و یک ذکر الهی است که بر صلوات هم مقدم است و شیعه و سنی نباید از برکات لعن خود را محروم کنند البته لعن به مستحق آن و الا به غیر مستحقین لعن اگر لعن نمایند گناه بزرگی مرتکب شده اند

افراط و تفریط غلط است

گروهی در همه جا و در هر موقعیتی و مقابل هر کسی بصورت علنی و با بردن نام برخی افراد که حقیقتا هم مستحق لعن هستند و بدون بیان علمی و ارائه دلیل ، لعن میکنند

گروهی هم در هیچ جا مستحقین لعن را لعن نمی کنند و اصلا نفس لعن را موجب اختلاف معرفی میکنند

دیده میشود حتی اگر کسی بصورت مبهم و در خلوت چند نفری هم مستحقین را لعن کند فریاد میزنند که وای اختلاف درست نمودید و الان زن و بچه و شیعیانی که در فلان نقطه عالم کشته میشوند به گردن شما مینویسند

این افراط و تفریط است ولی اگر همانند آقای بهجت و سایتهای شیعه در همه عالم فریاد زده شود که باید دشمنان خدا و رسول خدا و اهل بیت علیهم السلام را لعنت نمود با حفظ شرایط خاص هر زمان و مکان ، نه تنها اشتباه نیست بلکه عین حق و حقیقت و حرکت در مسیر قرآن و اسلام و پیامبر و اهل بیت علیهم السلام و علمای راستین شیعه میباشد.

در پایان تذکر میدهم اگر کسی ایرادی به این مطالب دارد اول تکلیف آیة الله بهجت و آقای قزوینی که در سایت ولی عصر و شبکه ولایت فعالیت میکنند و همچنین سایتهایی که نشانی آنها را در بالا ذکر نموده ام را مشخص کند تا بعد

 

«اَللَّهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّى وَابْدَأْ بِهِ اَوَّلاً ثُمَّ الثَّانِىَ وَالثَّالِثَ والرَّابِعَ اَللَّهُمِّ الْعَنْ یَزیدَخامِساً وَالْعَنْ عُبَیْدَ اللَّهِ بْنَ زِیادٍ وَابْنَ مَرْجانَةَ وَ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ شِمْراً وَ آلَ اَبى سُفْیانَ وَ آلَزِیادٍ وَ آلَ مَرْوانَ اِلى یَوْمِ الْقِیمَةِ


[ دوشنبه 93/2/8 ] [ 2:54 صبح ] [ ] [ نظرات () ]

پیرمردی در مقابل ایوان طلای حضرت مولی الموحدین ، امیر المؤمنین امام علی علیه السلام این اشعار را می خواند:

 


شمع شام تار گوید اولین مظلوم علی است

چشم گوهر بار گوید اولین مظلوم علی است

بر فراز نخلهای شهر پیغمبر هنوز

مرغ شب هر بار گوید اولین مظلوم علی است

نیست تنها این نوای شیعه شیر خدا

هر دل بیدار گوید اولین مظلوم علی است

می رود بالا چرا دود از حریم کبریا

شعله های نار گوید اولین مظلوم علی است

در میان کوچه ناموس امیرالمؤمنین

نیلگون رخسار گوید اولین مظلوم علی است

من نمی گویم عدو با سینه زهرا چه کرد

تیغه مسمار گوید اولین مظلوم علی است

طفل شش ماهه گواه غربت بابا بود

آن در و دیوار گوید اولین مظلوم علی است

ریسمان بر گردنش دید و مسلمان شد یهود

در عجب زین کار گوید اولین مظلوم علی است

آه جانسوز علی هنگام غسل فاطمه

تلخ و آتشبار گوید اولین مظلوم علی است

یک امانت داشت پیغمبر به دست مرتضی

هر امانت دار گوید اولین مظلوم علی است

در گلویش استخوان گویای مظلومیتش

در دو چشمش خار گوید اولین مظلوم علی است

شیعه تا روز قیامت اشک بر مولا بریز

حیدر کرار گوید اولین مظلوم علی است

بهر مظلومیتش باشد خدا اول گواه

احمد مختار گوید اولین مظلوم علی است

«موسوی» هرگز نداند معنی این جمله را

گریه در گفتار گوید اولین مظلوم علی است


[ یکشنبه 92/4/9 ] [ 3:12 صبح ] [ ] [ نظرات () ]

 1-قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَکِّلِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى الْعَطَّارُ الْکُوفِیُّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ النَّخَعِیِّ عَنْ عَمِّهِ الْحُسَیْنِ بْنِ زَیْدٍ النَّوْفَلِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَقَالَ الصَّادِقُ علیه السلامشِیعَتُنَا أَهْلُ الْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ وَ أَهْلُ الْوَفَاءِ وَ الْأَمَانَةِ وَ أَهْلُ الزُّهْدِ وَ الْعِبَادَةِ أَصْحَابُ إِحْدَى وَ خَمْسِینَ رَکْعَةً فِی الْیَوْمِ وَ اللَّیْلَةِ الْقَائِمُونَ بِاللَّیْلِ الصَّائِمُونَ بِالنَّهَارِ یُزَکُّونَ أَمْوَالَهُمْ وَ یَحُجُّونَ الْبَیْتَ وَ یَجْتَنِبُونَ کُلَّ مُحَرَّمٍ.

صفات الشیعة ؛ ؛ ص2

ابو بصیر گفت: امام صادق علیه السّلام فرمود:

شیعیان ما پرهیزکار:، کوشا در کار خیر، وفادار، امانتدار و اهل زهد و عبادتند. در هر شبانه روز، پنجاه و یک رکعت نماز مى‏گزارند. شبها را [به عبادت‏] بیدارند و روزها را روزه مى‏گیرند. زکات مالشان را مى‏دهند و حجّ خانه خدا را بجا مى‏آورند و از هر کار حرامى دورى مى‏کنند.

صفات الشیعة / ترجمه توحیدى ؛ ؛ ص19

 

 


[ یکشنبه 92/2/29 ] [ 3:39 صبح ] [ ] [ نظرات () ]


.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

سلام بر اولین و بزرگترین مظلوم عالم. باده بده ساقیا ولی ز خم غدیر چنگ بزن مطربا ولی به یاد امیر تو نیز ای چرخ پیر، بیا ز بالا به زیر داد مسرّت بده، ساغر عشرت بگیر
موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 4
بازدید دیروز: 9
کل بازدیدها: 106353